سیده سوفیاسیده سوفیا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

سوفیاقشنگ ترین بهانه زندگیم

تولدیک سالگی سوفیاجون مصادف باسوم ماه رمضان

سه هفته قبل ازاینکه یک ساله بشی به تهران خونه آقاجون وعزیزمامانی رفتیم که هم برای رفع رلتنگی رفتیم وهم اینکه برای زدن واکسن یک سالگی تهران باشیم.بعدازگذشت دوهفته یکی ازدوستای عزیزمامانی به نام مرضیه خانم برای عروسی دخترش مارابه یزددعودت کردن واین شدکه باعزیزمامانی باقطارسریع السیرراهی یزدشدیم.توقطارشمایه دوست پیداکردی که باهم چندماهی اختلاف سن داشتی.نیمی ازراه وتوقطارخوابیدی ونیمی دیگه هم به بازی کردن بامسافرین ودالی کردن سپری کردی.بعدازرسیدن به یزددایی حمیدبه استقبالمون اومدومارابه خونشون برد.تو اون سه روزی که یزدبودیم خونه دایی حمید خونه خاله عصمت وخونه دایی احمد وخونه بابااکبرودایی رمضون رفتیم.وبرای خواب هم خونه دایی حمیدمیرفتیم که ش...
10 مرداد 1394

دختریک سالم چه کارهایی که نمیکنهههههه!!!!!!

دخترنازم از اینکه یه مدت طولانی وبلاگت رو آپ نکردم شرمنده ام؛ هر چه بزرگتر میشی مجال کمتری برای این کارها به مامان میدی.هرروزکه میگذره باهوش تروشیطون ترمیشی.به قول عزیزمامانی کارهات مثل آدم بزرگیه که کوچولوش کرده باشن.الان که دارم وبلاگت روآپ میکنم دقیقا یک سال ویک ماه وده روزته.سوفیاجونم اگه مامان بهت بگم چقدرباهوش وشیطونی اغراق نکردم.واسه همینه که نزدیک چهارماهه که نتونستم حتی سراغ لب تاپم بیام وبرات بنویسم. هرروزبایه لبخندنازازخواب بیدارمیشی ومامانی برات آب سیب میگیره وباقطره آهن ومولتی ویتامین که توسرنگ میریزم (که دندونایت سیاه نشه)میده شمامیل کنید.بعداز گذشت نیم ساعت مامانی بهت صبحانه میده که این صبحانه یابیسکوبیت مادر+خرما+ش...
10 مرداد 1394
1